حضرت حمزه در احتجاج حسین بن علی
حسین بن علی(علیهما السلام) در صبح عاشورا، پس از تنظیم صفوف لشکر خویش، بر اسب سوار شد و در برابر دشمن قرار گرفت و با صدای بلند و رسا، خطاب به افراد لشگر عمر سعد، سخنان مفصّلی ایراد کرد و با آنان اتمام حجّت نمود و در ضمن این بیانات، چنین گفت:
«أیّها الناس أنسبونی من اَنا ثمّ ارجعوا إلی انفسکم و عاتبوها و انظروا هل یحلّ لکم قتلی و انتهاک حرمتی؟! اَلَستُ ابن بنت نبیّکم و ابن وصیّه و ابن عمّه و اوّل المؤمنین بالله و المصدّق لرسوله بما جاء من عند ربّه؟ أوَلَیس حمزة سید الشهداء عمَّ أَبی أوَلَیس جعفر الطیّار عمّی أوَلَم یبلغکم قول رسول الله لی ولاِخی هذان شباب اهل الجنّة...». " 7 ".
«مردم! بگویید من چه کسی هستم، سپس به خود آیید و خویشتن را ملامت کنید و ببینید آیا قتل من و شکستن حرمتم برای شما جایز است؟ آیا من فرزند دختر پیامبر شما نیستم؟ آیا من فرزند وصیّ و پسر عموی پیامبر شما نیستم؟ مگر من فرزند کسی نیستم که پیش از همه به خدا ایمان آورد و پیش از همه رسالت پیامبر را تصدیق کرد؟
آنگاه فرمود: آیا حمزه سید الشهدا عموی پدر من نیست؟ آیا جعفر طیّار عموی من نیست؟ آیا شما سخن پیامبر را در حق من و برادرم نشنیده اید که فرمود: این دو، سروران جوانان بهشت هستند؟...»