آمریکایی ها لغو کامل تحریم ها و کمک در جهت گسترش مناسبات اقتصادی با دنیا را به لیبی وعده داده بودند . اما بهانه جویی آنها پایانی نداشت. بهانه هایی نظیر قوانین داخلی آمریکا ، اختلافات بر سر تحویل متهمین پرونده لاکربی و وضعیت حقوق بشر در لیبی.

گروه بین‎الملل - رجانیوز: مستند نقطه عطف تاریخی. «نقطه عطف تاریخی» مروری تاریخی بر رابطه غرب با لیبی در موضوع هسته‌ای این کشور دارد. این مستند با روایتی تاریخی از روند انجام تعهدات لیبی به غرب، نشان می‎دهد که چگونه این تعهد زمینه سازی حمله نظامی به لیبی شد.

به گزارش رجانیوز، معمر محمد ابومنیارمعروف به سرهنگ قَذّافی، کسی که با یک کودتای نظامی بر سر کار می آید و  43 سال با چنگ و دندان بر مسند حکومت می نشیند . در این سال‎ها ، او بارها از سوء قصد جان سالم به در می برد ، ولی درشیوه رفتاری و حکومتی خود تغییری نمی دهد. همچنان در سفرهای خارجی شتر هایش را نیز با خود می برد و خیمه شاهی خود را در کشورهای مختلف برپا می کند .

 فردی که در سازمان ملل صفحاتی از منشور این سازمان را جلوی چشمان آمریکایی ها به پشت سرش پرتاب می کند و عنوان شاه انقلابی اعراب را یدک می کشد ، اما قدرت ذخایر نفتی را از توان و اعتماد عمومی مردم کشورش بالاتر می داند. سیاستمداری که روزی اعراب را به دشمنی و مقابله با آمریکا فرا می خواند، در سالهای پایانی حکومت خود با آمریکایی ها پیمان همکاری امنیتی و هسته ای  امضا می کند . این چرخش 180 درجه ای از کجا ناشی شده و چه سرانجامی خواهد داشت ؟


21 دسامبر 1988. هواپیمای پان آمریکن با 259 مسافر که اکثر آنها آمریکایی هستند در آسمان اسکاتلند منفجر می شود. آمریکا لیبی را به عنوان مقصر اصلی این حادثه معرفی می کند، حادثه ای که در رسانه ها به پرونده لاکربی معروف می شود.

ریگان در این باره می‎گوید: قذافی فقط دشمن ما نیست. او دشمن همه مردم دنیاست. ما به او اجازه نمی دیم که ما را تهدید کند و نسبت به آمریکا بی تفاوت باشد. این آخرین جنایت قذافی خواهد بود.

 آمریکا خواستار تحویل دو مامور امنیتی لیبی است . اماپاسخ قذافی به این اتهام تنها لبخندی معنا دار است.

امریکایی ها پرونده را به شورای امنیت سازمان ملل می کشانند. 21 ژانویه 1992 قطعنامه ای  از سوی شورای امنیت صادر می شود که لیبی را موظف به همکاری با امریکا می کند. دو ماه بعد شورای امنیت، قطعنامه جدیدی صادر می کند .

دولت لیبی دو هفته فرصت دارد تا با پذیرفتن مسئولیت انفجار لاکربی مشمول تحریم های همه جانبه نشود. تحریم‌هایی شامل ممنوعیت پرواز و یا حتی ترانزیت از آسمان لیبی، ممنوعیت فروش یا انتقال هواپیما و تجهیزات و خدمات مهندسی، ممنوعیت فروش تسلیحات و تجهیزات و خدمات آموزش نظامی، کاهش سطح روابط سیاسی، کاهش تعداد دفاتر و نمایندگی های لیبی در سایر کشورها و بالاخره محدودیت در صدور روادید برای اتباع آن کشور .

استفان هادلی ( مشاور امنیت ملی کاخ سفید) این ماجرا را ترفندی برای فشار بیشتر معرفی می‎کند: این یک ترفند تازه برای تحت فشار گذاشتن است. ما مخالفینمان را  که برای ما مشکل درست می کنند از ارتباط با دنیا دور می کنیم. آنها در این انزوا له میشوند و از بین میروند. مگر این که بخواهند با ما به زبان خودمان صحبت کنند.

پاسخ قذافی همان پاسخ قبلی است . لبخند های بی تفاوت. 20 ماه می گذرد. فشارهای آمریکا به شورای امنیت منجر به صدور قطعنامه جدیدی می شود. این بار قطعنامه 883 که توقیف اموال و دارایی‌های لیبی و نیز ممنوعیت تجارت با این کشور به خصوص در حوزه نفت را شامل می شود.

 لبخندهای سرهنگ قذافی هر روز کم رنگ تر می شود. او که از عناصر داخلی تشکیل دهنده قدرت بهره چندانی ندارد و اقتصاد کشورش را نیز تنها با پشتوانه  فروش نفت پایه گذاری کرده است ، حالا بدون پول نفت نمی تواند کشورش را اداره کند. اقتصاد وابسته به فروش نفت اقتدار را از قذافی و تصمیمات سیاسی اش می گیرد. او ناچار است برای حل این معضل از دیگران کمک بخواهد. اما هیچ کدام از کشورهای عرب که زمانی دوست او محسوب می شدند حاضر به حمایت از او نیستند. در این بین تهدید آمریکایی ها و تاکید آنها بر گزینه های نظامی فشارها بر لیبی را افزایش می دهد.

کلینتون این تهدیدات را اینگونه علنی می‎کند:آنها باید بدانند که ما همیشه صبور نیستیم. شاید ساده ترین راه برای حل مشکل میان ما و لیبی حمله نظامی به این کشور باشد. ولی ترجیح می دهیم فعلا به آنها فرصت بدهیم.

سال 1999 اولین جرقه های تغییر رفتار لیبی در قبال آمریکا آشکار می‎شود.  قذافی که در این مدت از طریق دیپلماسی پنهان با سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و انگلیس ارتباط برقرار کرده است می پذیرد در ازای هر فرد کشته شده در حادثه لاکربی مبلغ ده میلیون دلار ، جمعاً بالغ بر دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار بپردازد.

12 سپتامبر 2003 . شورای امنیت سازمان ملل تحریم‌های لیبی را لغو می کند ، اما تحریم‌های یک جانبه آمریکا، به قوت خود باقی می ماند.

آمریکایی ها غرامت پرداخت شده برای حادثه لاکربی را کافی نمی دانند. قذافی با افزایش غرامت قربانیان لاکربی موافقت می کند. او هنوز نمی داند که زیاده خواهی غربی ها به ویژه آمریکا  پایانی ندارد. آمریکایی ها که متوجه ضعف و انفعال در لیبی شده اند، حالا توقعات جدیدی را مطرح می کنند: تعطیلی  فعالیت هسته ای لیبی آن هم به بهانه نگرانی از رفتارهای خصمانه احتمالی  لیبی.

جان بولتون ( سفیر آمریکا در سازمان ملل ) در این باره گفت: ما معتقدیم که در لیبی نباید تاسیسات هسته ای و اتمی وجود داشته باشد.

از طرفی حمله آمریکا به عراق در همین سال ، قذافی را بیشتر از قبل ترسانده است. او حمله نظامی به لیبی را دور از تصور نمی بیند .

قذافی این نگرانی خود را با صراحت اعلام می‎کند : از کجا می دانید که کشور بعدی که مورد حمله قرار می گیرد یکی از شما نباشید؟ هر کشوری ممکن است. امروز عراق ، فردا لیبی و بعدهم کشورهای دیگر.

سرهنگ در داخل کشور از اعتماد مردمی برخوردار نیست و نفت نیز به عنوان تنها پشتوانه اقتصادی وی در شرایط تحریم قرار گرفته است. در نتیجه تنها راه حفظ حکومت خود را در کنار آمدن با غربی ها می بیند.

مطالبات آمریکا و انگلیس شامل دست کشیدن کامل لیبی از هر نوع برنامه هسته‌ای اعم از تحقیق، توسعه و تولید، انهدام وانتقال تجهیزات مربوطه، و اعطای دسترسی کامل و نامحدود به بازرسان آژانس  بین المللی انرژی اتمی می شود. آنها هم زمان با تهدیدهای گسترده ، به قذافی وعده لغو تحریم ها و کمک به برقراری مناسبات تجاری با دنیا را می دهند.

بوش در ترسیم راهبرد خود در قبال لیبی می‎گوید: بهترین تصمیم برای رهبر لیبی متقاعد شدن برای همکاری با جامعه جهانی است.آنها باید حسن نیت خودشان را با تعطیلی برنامه هسته ای شان نشان بدهند. در آن صورت آمریکا هم کمک می کند تا دنیا لیبی را به عنوان یک شریک تجاری بپذیرد.

  19 دسامبر 2003 . دولت لیبی سرانجام تسلیم می شود و در بیانیه ای اعلام می کند نه تنها تجهیزات هسته ای ، نظامی و شیمیایی خود را تسلیم خواهد کرد بلکه با امضای پروتکل الحاقی، نظارت های بیشتر آژانس انرژی اتمی و بازرسان تسلیحات شیمیایی را پذیرفته است. و علاوه بر این ها ، برد موشک های خود را نیز به 300 کیلومتر کاهش خواهد داد.

 تونی بلر، نخست‌وزیر انگلیس در همان روز با صدور بیانیه‌ای تصمیم قذافی را تاریخی و شجاعانه می خواند: این یک تصمیم بزرگ و شجاعانه بود. تصمیمی که می تواند سرنوشت لیبی و مردمش را در مسیر مناسبی قرار بدهد. این یک لحظه تاریخی برای لیبی محسوب میشود و مطمئنا آینده متفاوتی برای این کشور رقم میزند.

قذافی ظرف 9 ماه یعنی از ژانویه 2004 تا سپتامبر همان سال برای اعتمادسازی اقدامات گسترده ای انجام می دهد :

لیبی تاسیسات هسته ای خود اعم از دستگاه‌های سانتریفیوژ، قطعات مربوطه، مدارک و مخزن‌های حاوی هگزا فلوراید اورانیوم را به آمریکا منتقل می کند. بیش از 15 کیلوگرم اورانیوم غنی شده با خلوص بالا نیز به روسیه منتقل می شود.

اما عجیبترین اقدام لیبی انهدام تمامی تجهیزات مرتبط با موشک‌های اسکاد – سی است. قذافی همچنین موافقت می‎کند تا موشک‌های اسکاد – بی را نیز منهدم نماید.

در تمامی این زمینه‌ها لیبی دسترسی کامل به هر فرد و سندی را برای آمریکا فراهم می کند تا همکاری کاملاً گسترده ای با بازرسان و نمایندگان آمریکا و انگلیس صورت گیرد .

اما با وجود همه این اقدمات در ژانویه 2004 جیمز کانینگهام سفیر آمریکا در اسرائیل ، باز هم لغو تحریمهای لیبی را اقدامی خطرناک اعلام می‎کند: مشخص نیست که با لغو تحریم ها دولت لیبی چه رفتاری در پیش خواهد گرفت. به نظر من لغو تحریم های لیبی بسیار خطرناک بوده و ممکن است تبعات ناامید کننده ای برای همه داشته باشد.

اسپنسر آبراهام وزیر وقت انرژی آمریکا نیز مدعی می شود تنها پنج درصد خواسته های آمریکا از سوی لیبی برآورده شده است: مشکلات هسته ای لیبی بسیار بزرگتر و عمیق تر از چیزی است که امروز در رسانه ها به آن اشاره میشود. این مشکلات مثل یک کوه یخ است که الان تنها قله آن بیرون از آب دیده میشود. چیزی حدود پنج درصد از آن!

در حالی که لیبی به تمامی خواسته‌های غرب تن داده ، آمریکا لیبی را الگوی موفقی برای دیپلماسی اعمال زور خود  معرفی می کند.

کاندولیزا رایس با اشاره به نمونه موفق لیبی می‎گوید: خرسندم اعلام نمایم که ایالات متحده روابط کامل خود را با لیبی از سر خواهد گرفت. لیبی نیز از فهرست دولت‌های حامی تروریسم واز فهرست کشورهایی که همکاری کاملی با آمریکا در مقابله با تروریسم جهانی نداشته‌اند، حذف می‌گردد. این نتیجه آن تصمیم تاریخی است که لیبی در سال 2003 گرفت. همان طور که سال 2003 نقطه عطف تاریخی برای مردم لیبی بود سال های دیگر نیز می‌تواند نقطه عطفی برای مردم ایران و کره شمالی باشد.

26 ژوئن 2006 . معاهده ای میان انگلیس و لیبی منعقد می شود . بر این اساس انگلیس متعهد می شود تا در صورت حمله احتمالی به لیبی ، امنیت قذافی و حکومتش را تضمین کند.

اما زمان زیادی لازم نبود تا قذافی به توخالی بودن وعده های آمریکا و انگلیس پی ببرد.  آمریکایی ها لغو کامل تحریم ها و کمک در جهت گسترش مناسبات اقتصادی با دنیا را به لیبی وعده داده بودند . اما بهانه جویی آنها پایانی نداشت. بهانه هایی نظیر قوانین داخلی آمریکا ، اختلافات بر سر تحویل متهمین پرونده لاکربی و وضعیت حقوق بشر در لیبی.

پیمان شکنی های آمریکا آنقدر ادامه می یابد که قذافی رسما از اعتماد به آنها ابراز پشیمانی کرده و سرنوشت کشورش را عبرت و الگوی مناسبی برای سایر کشورها در مسیر ارتباط با آمریکا معرفی می کند:  این عادت آمریکایی هاست. آنها فقط به منافع خودشان فکر می کنند. آمریکا باید به تعهداتش عمل کند تا کشورهایی مثل ایران و کره شمالی با مشاهده رفتار آمریکا با لیبی تصمیمات دیگری نگیرند.

همزمان با بالا گرفتن اعتراضات مردم لیبی در سال 2011 ، نیروهای ناتو سوار بر موج بیداری اسلامی مردم منطقه و برای تحت کنترل در آوردن آن به این کشور حمله می کنند. انگلستان که متعهد شده بود در صورت تهدید نظامی لیبی از این کشور دفاع کند ؛ حالا خود در این حمله، تحت عنوان نیروهای ائتلاف حضور دارد.

لیبی که در نقطه عطف به اصطلاح تاریخی خود توان نظامی اش را پس از توافق با آمریکا از دست داده است ، زیر ساخت های اقتصادی خود را هم در جریان حملات ناتو از دست می دهد. قذافی نیز در وقایع آن سال ها به طرز مشکوکی کشته می شود.

  کاندولیزا رایس : همان طور که سال 2003 نقطه عطف تاریخی برای مردم لیبی بود سال های دیگر نیز می‌تواند نقطه عطفی برای مردم ایران و کره شمالی باشد.